مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
درست مثل روزایی که از ایستادن روی پاهات هیجان زده میشدی و شبا خوابت نمیبرد، چند شبه که از هیجان راه رفتن روی پاهات توی پوست خودت نمیگنجی و روی پاهات بند نمیشی؛ حتی وقتی که خاموشی میزنیم و فرا رسیدن زمان خواب شبانه رو بارها اعلام میکنیم، تو همچنان نفس نفس میزنی و وروجک بازی درمیاری. بماند که شیرین کاریا و سرکار گذاشتنات حالا دیگه کاملاً با قصد و منظوره و شیطنت که میکنی یه خنده ی ریزی هم تحویلمون میدی و میزنی به فرار که دنبالم کنین. بماند که با جیغ جیغ کردنات که حاکی از تلاشت برای حرف زدنه خونه رو روی سرت میذاری و خودمم که بخواب بزنم اون کف دستای پرضربت رو چنان حواله ی سر و صورتم میکنی که دادم به آسمون بلند میشه. چقدر باید التماست کنم شیرینم، ...